جدول جو
جدول جو

معنی سر چراغی - جستجوی لغت در جدول جو

سر چراغی
اولین پولی که کسبه در سر شب و بعد از روشن شدن چراغ گیرند و
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ رِ چَ / چِ)
آلتی فلزین که پیچ چراغ نفطی در آلت و فتیله از وی گذرد بر سر نفت دان چراغ. آلتی فلزین که بر سر شکم بلورین یا فلزین چراغ استوار کنند و فتیله از آن گذرد و پیچ چراغ نیز بدان پیوسته است. (یادداشت مؤلف) ، اول شب، به اصطلاح دکانداران که در آن وقت نسیه نفروشند و نسیه را به شگون نگیرند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
جای گذاشتن چراغ در خانه و سرای، پولی که تماشاگران در زور خانه و مانند آن پای چراغ نهند، پولی که دکانداران سر شب پای چراغ مینهادند و بعد بفقیر میدادند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر تراشی
تصویر سر تراشی
عمل و شغل سر تراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سور چرانی
تصویر سور چرانی
سور خوردن، مفتخوری
فرهنگ لغت هوشیار
نوزادی که وی را در کناری گذارند تا کسی او را ببرد و بزرگ کند، وجهی که مسافر هنگام حرکت به عنوان صدقه یا انعام دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرچراغ
تصویر سرچراغ
هنگام غروب که چراغها را روشن کنند
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای که به انتهای دامن زنان دوخته شود
فرهنگ گویش مازندرانی